چه دلایلی در زمینه ضرورت حکومت دینی وجود دارد ؟
ضرورت حکومت دینى
اصل ضرورت حکومت دینى از راه¬های مختلفی قابل بررسی است. اکنون به بررسی چهار دلیل در این باره بسنده می کنیم:
یک. دلیل اسلام شناختی
با نگاهی به ویژگیهای اسلام وآموزه های آن در می یابیم که اسلام با حکومت
صالح دینی پیوندی ژرف و ناگسستنی دارد. مقدمات زیر بیانگر این واقعیت
هستند:
الف. دین اسلام، صرفاً مشتمل بر احکام فردى و عبادى (به معناى اخص)
نیست؛ بلکه داراى قوانینى مربوط به همه اَبعاد حیات فردى و اجتماعى - اعم
از سیاسى، نظامى، قضایى و اقتصادى - است.
ب. احکام الهى، منحصر به زمان خاصى؛ مانند زمان رسولاللَّهصلى الله
علیه وآله و یا حضور ائمه اهلبیتعلیهم السلام نیست. بر این مسأله کتاب و
سنت، در سطح وسیع دلالت دارد؛ چنان که در روایت مورد قبول شیعه و سنى آمده
است: «حلال محمد حلالٌ ابداً الى یوم القیامه و حرامه حرامٌ ابداً الى
یومالقیامه ..». ؛ یعنى، همه این احکام تا ابد باقى و اجراى آنها لازم
است.
ج. اجراى احکام سیاسى و اجتماعى دین، جز از راه حکومت دینى امکان پذیر نیست.
د. همواره در جامعه اسلامی حکومت دینی لازم و اجتناب ناپذیر است.
دو. دلیل جامعه شناختی
اصل ضرورت حکومت در جوامع بشری امری پذیرفته شده و انکارناپذیر است. لیکن
یکی از دغدغه ها این است که چگونه حکومتی برای چه جامعه¬ای بهتر، کارآمدتر و
کارآتراست؟ از منظر جامعه شناسی سیاسی، حکومت دینی کارآمدترین نظام سیاسی
برای جامعه دینی است. توضیح اینکه:
الف. کارآمدی هر حکومتی وابستگی جدی به ارزشهای حاکم بر جامعه دارد. هر
اندازه حکومتی سازگاری و هماهنگی بیشتری با ارزشهای جامعه داشته باشد از
مقبولیت، اطاعت پذیری و کارآیی بیشتری برخوردار است، اما حکومت های بیگانه
با ارزشهای جامعه، مقبولیت چندانی ندارند و غالبا با نافرمانی مدنی روبرو
شده و برای رسیدن به اهداف خود باید از بیشترین خشونت و زور استفاده کنند.
ب. جامعه دینی دلبستگی نیرومندی به ارزشها و هنجارهای دینی دارد. پس: در
جامعه دینی، حکومت دینی مقبولیت و کارآمدی بیشتری دارد، و نظام سیاسی
سکولار و بیگانه با هنجارها و آموزه های دینی مقبولیت و کارآیی چندانی
ندارد.
در نگاهی وسیع تر پاره¬اى از یافته هاى عقلانى در حوزه¬های مناسبات و
الزامات اجتماعی در عمل نیازمند انگیزه، محرک، و کنترل کننده اى نیرومند
است. ورود دین در این عرصه و ارایه اینگونه مسائل در قالب شریعت و با زبان
تکلیفى از سوى خداوند ضامن اجرایى نیرومندى در حوزه احکام عقل عملى است.
بوعلى سینا پس از بیان ضرورت وجود قانون عادلانه در زیست اجتماعى بشر،
اعلام مى دارد که قانون بشرى هر چند عادلانه باشد، از ضمانت اجرایى کافى
برخوردار نیست، زیرا طبع بشر بر خودخواهى و مقدم داشتن خود بر دیگران است.
از اینرو هر گاه قانون را به نفع خویش بیند در اجراى آن مى کوشد، اما اگر
آن را برخلاف منافع خود یافت تا آنجا که بتواند از آن مى گریزد و سرباز مى
زند. بنابراین قانون باید چنان باشد که بشر در برابرش خضوع کند و چنین
قانونى جز آنکه از سوى خدا باشد و بشر درعمق وجدانش از مخالفت با آن بترسد
راهى دیگر نیست.
سه. دلیل کارکردشناختی
حکومت مبتنی بر قوانین الهی دارای برترین کارکردها و بهترین تضمین کننده
سعادت بشر است. ژان ژاک روسو مىنویسد: «براى کشف بهترین قوانینى که مناسب
ملل است، یک عقل کل لازم است که ناظر به تمام شهوات انسانى باشد؛ ولى خودش
هیچ حس نکند [ فاقد گرایش شهوانى باشد]. هیچ گونه وابستگى با طبیعت نداشته
باشد؛ اما آن را به خوبى بشناسد. مصلحت آن بستگى به ما نداشته؛ ولى به
بهروزى ما کمک کند. پس فقط خدایان مىتوانند آن طور که باید و شاید به مردم
قانون عرضه دارند»
چهار. دلیل درون دینی
ضرورت و لزوم شرعی تاسیس و حفظ حکومت صالح دینی در نصوص دینی مورد تاکید
بسیاری قرار گرفته است. از امیرالمؤمنینعلیه السلام نقل شده است: ؛«یکى از
واجبات بزرگ در احکام الهى و اسلامى بر مسلمانان این است که چون پیشوایشان
در گذرد و یا کشته شود، پیش از هر کار امامى پاکدامن، عالم، پارسا و آگاه
به احکام قضایى و سنت پیامبر برگزینند تا جامعه را اداره کند و حق ستمدیده
را از ستمگر بازستاند؛ مرزهاى مسلمین را پاسدارى کند؛ فىء را گردآورى
نماید؛ حج و نماز جمعه را برپا دارد و..».
بر این اساس امیرالمؤمنینعلیه السلام برقرارى حکومت عدل اسلامى و
زمینه سازى جهت انتقال قدرت به امامى با کفایت را - که براساس هنجارهاى
دینى عمل کند - از واجبات بزرگ دینى دانسته که بر هر کارى مقدم است.
حضرت امام رضاعلیه السلام نیز فرمودند: «اگر خداوند امامى که امین و حافظ
دستورات الهى باشد، براى مردم قرار ندهد؛ دین از بین مىرود و سنتها و
دستورات الهى دگرگون مىگردد» .